مطلبی که در روزنگاشته امروز می خواهم درباره اش بنویسم میزان وابستگی ما به تکنولوژی است.
میکرو اکشنی که تست کردم و شاید برای شما هم نتایج خوبی داشته باشد این که بعضی وسائل تکنولوژیک را عمدا در خارح از خانه یا دفتر کار جا بگذاریم، مثلا لپتاپ و شارژر گوشی.
با محدود کردن گزینه های موجود، هم خیالمان راحت تر می شود هم این که ذهن کمتر فسفر می سوزاند که تصمیم بگیرد.
این که یک نفر تصمیم می گیرد گوشی هوشمند نداشته باشد یا تلویزیون نخرد تصمیم هایی نیست که عمدتا به خاطر نرسیدن دست به دهان میسر نشده باشد. بلکه بعضا دیده شده که هوشمندان کمتر از تلفن های هوشمند استفاده می کنند یا استفاده از آن را محدود می کنند.
چند سال پیش بود که به زعم خودم خیلی باکلاس داشتم سر یک جلسه ای با موبایلم نت برداری می کردم، فارغ از این که افرادی که آن جا بودند شاید نمی دانستند که من نوت برداری می کنم و گمان می بردند که دارم پیامک می دهم یا بازی می کنم! آن افراد چیزی نگفتند اما الآن که بهتر آن ماجرا را مجسم می کنم می فهمم که چقدر حس بدی احتمالا بهشان دست داده دیدن چنین صحنه ای.
این که استفاده کردن از گوشی تلفن هنگامی که در پیش کسی هستیم نشانه بزرگی از نداشتن حضور است و حضور یکی از پایه های کاریزماست. به همین خاطر در بعضی جلسات موبایل ها را جمع می کنند و از جلسه خارج می کنند، حتی اگر فقط گوشی در جیبمان باشد یا در دستمان.
وقتی تلویزیون نداشته باشی دیگر دغدغه وقت کشی برای برنامه هایش را هم نداری. (در عین این که برنامه های خوب هم ممکن است داشته باشد، چنین برنامه هایی که ارزش بارها دیده شدن داشته باشند بعدا در بسته بندی های دیگر عرضه خواهند شد)
وقتی شارژر نداشته باشی بیشتر دقت می کنی که از ۲۰ درصد باقی مانده موبایلت چطور استفاده کنی.
درست است که در جهان فراوانی ها زندگی می کنیم اما شاید عادت به محدود کردن به ما کمک کند که در استفاده از منابع مهمی که فراوان نیست بیشتر دقت کنیم.